بازاریابی شبکهای: آیا ارزشش را دارد؟ (تجربیات واقعی نی نی سایت)
بازاریابی شبکهای (Network Marketing) یا فروش مستقیم، مدتی است که در ایران رواج پیدا کرده و به تبع آن، بحثها و نظرات مختلفی در مورد آن شکل گرفته است. یکی از منابع مهم برای تبادل نظر و به اشتراک گذاشتن تجربهها در این زمینه، انجمن نی نی سایت است. در این پست، قصد داریم خلاصهای از 26 مورد از تجربیات و نظرات مطرح شده در نی نی سایت در مورد بازاریابی شبکهای را با هم مرور کنیم.

- ✳️1. وعده های دروغین درآمد بالا و سریع، فریبنده است.
- ✳️2. بسیاری از شرکت ها در واقع هرمی هستند، نه شبکهای.
- ✳️3. برای موفقیت، نیاز به تلاش و پشتکار فراوان دارید.
- ✳️4. فروش محصولات به دوستان و آشنایان، ممکن است روابط را خدشهدار کند.
- ✳️5. آموزشهای ارائه شده توسط شرکتها، همیشه کامل و بیطرفانه نیستند.
- ✳️6. باید در مورد قانونی بودن فعالیت شرکت، تحقیق کنید.
- ✳️7. محصولات باید با کیفیت و مورد نیاز باشند، نه صرفا گران و لوکس.
- ✳️8. قبل از شروع، تمام جوانب مثبت و منفی را بسنجید.
- ✳️9. گول ظاهر زندگی پر زرق و برق لیدرهای موفق را نخورید.
- ✳️10. در ابتدا، ممکن است نیاز به سرمایهگذاری داشته باشید.
- ✳️11. بازاریابی شبکهای، برای همه مناسب نیست.
- ✳️12. به تبلیغات اغراقآمیز اعتماد نکنید.
- ✳️13. قبل از ورود، قرارداد شرکت را به دقت مطالعه کنید.
- ✳️14. یادگیری مهارتهای فروش و بازاریابی، ضروری است.
- ✳️15. حفظ انگیزه در طولانی مدت، کار دشواری است.
- ✳️16. بسیاری از افراد، بعد از مدتی ناامید شده و کنار میکشند.
- ✳️17. سود اصلی، از جذب زیرمجموعه به دست میآید، نه فروش محصول.
- ✳️18. یافتن مشتریان وفادار، نیازمند صرف زمان و انرژی است.
- ✳️19. رقابت در این بازار، بسیار زیاد است.
- ✳️20. برخی از شرکتها، قیمت محصولات را به طور غیرمنطقی بالا میبرند.
- ✳️21. مراقب باشید که در دام “سرمایهگذاری اجباری” نیافتید.
- ✳️22. قبل از خرید محصولات، تحقیق کنید و مطمئن شوید که به آنها نیاز دارید.
- ✳️23. در صورت داشتن سوال، از افراد متخصص و بیطرف مشورت بگیرید.
- ✳️24. اهداف واقعبینانه برای خود تعیین کنید.
- ✳️25. وقت گذاشتن برای توسعه فردی و یادگیری مستمر، کلیدی است.
- ✳️26. در صورت مشاهده هرگونه فعالیت غیرقانونی، آن را گزارش دهید.
بازاریابی شبکهای از نگاه کاربران نی نی سایت: 26 تجربه
تجربه شماره 1: وعدههای پوچ و درآمدهای خیالی
خیلی از کاربرا میگن وعدههای درآمدهای بالا و میلیونی که اول کار میدن، اصلا عملی نمیشه. انگار فقط میخوان آدمو جذب کنن. بعضیها هم میگن اگه خیلی خوش شانس باشی و کلی زیرمجموعه بگیری، شاید بتونی یه مقدار کمی پول دربیاری. اما در کل، اکثرشون از این وعدهها ناراضی بودن و حس میکردن گول خوردن. یادمه یه نفر میگفت “فقط میخوان جیب خودشونو پر کنن و به فکر بقیه نیستن. “یه خانومی هم میگفت “چند ماه وقت گذاشتم، آخرش هیچی به هیچی!”به نظر میاد خیلی از افراد انتظار داشتن زودتر به سود برسن و وقتی این اتفاق نیفتاده، ناامید شدن. یکی دیگه هم نوشته بود “اولش خیلی انگیزه داشتم، ولی بعد دیدم همش دروغه. “
تجربه شماره 2: فشار برای خرید اجباری محصولات
خیلیها از این شکایت داشتن که مجبور بودن هر ماه یه مقدار مشخصی محصول بخرن، حتی اگه بهش احتیاج نداشتن. بعضیها میگفتن انقدر محصول خریدن که خونشون پر شده و نمیدونن باهاش چیکار کنن. یه نفر نوشته بود “مجبور بودم محصولاتی رو بخرم که اصلا به درد من نمیخورد. “یه خانومی هم میگفت “کلی پول محصول دادم، آخرش همه رو دادم به فامیل و آشناها. “به نظر میاد این اجبار برای خرید محصول، یکی از بزرگترین مشکلات این کار بوده. یکی دیگه هم نوشته بود “هربار یه محصول جدید معرفی میکنن که باید بخری تا بتونی پورسانت بگیری. “
تجربه شماره 3: رابطه سرد با دوستان و خانواده
یه سری از کاربرا میگفتن که به خاطر اصرار زیاد به دوستاشون و فامیلشون برای خرید محصول یا عضویت، رابطهشون باهاشون سرد شده. بعضیها میگفتن دوستاشون دیگه جواب تلفناشونو نمیدن. یه نفر نوشته بود “خجالت میکشم دیگه برم خونه فامیلامون. “یه خانومی هم میگفت “دوستای صمیمیم دیگه ازم دوری میکنن. “به نظر میاد این موضوع، یکی از جنبههای منفی و دردناک این کار بوده. یکی دیگه هم نوشته بود “فکر میکردن میخوام سرشون کلاه بذارم. “و متاسفانه، خیلیها حس میکردن که اعتماد اطرافیانشون رو از دست دادن.
تجربه شماره 4: زمانبر بودن و نیاز به تلاش زیاد
خیلی از کاربرا میگفتن که این کار خیلی وقتگیره و نیاز به تلاش خیلی زیادی داره. بعضیها میگفتن باید کلی وقت صرف آموزش دیدن و شرکت در جلسات کنن. یه نفر نوشته بود “فکر میکردم راحته، ولی خیلی سختتر از اونی بود که فکر میکردم. “یه خانومی هم میگفت “باید شب و روز کار کنی تا بتونی یه مقدار پول دربیاری. “به نظر میاد خیلی از افراد انتظار داشتن با تلاش کمتری به نتیجه برسن. یکی دیگه هم نوشته بود “باید مدام در حال بازاریابی و جذب زیرمجموعه باشی. “
تجربه شماره 5: عدم شفافیت در سود و زیان
یه نفر نوشته بود “هیچوقت نفهمیدم دقیقا چقدر سود کردم. “یه خانومی هم میگفت “محاسبه پورسانت خیلی پیچیده است و سردرگم کننده. “به نظر میاد این عدم شفافیت، باعث بیاعتمادی خیلیها شده بود. یکی دیگه هم نوشته بود “فکر میکردم دارم سود میکنم، ولی آخرش دیدم ضرر کردم. “و خیلیها حس میکردن که دارن بازیچه دست شرکت میشن.





