چرا یک رابطه عاشقانهای که به نظر عالی میآید، گاهی اوقات دوام نمیآورد؟
همه ما دوست داریم داستانی عاشقانه داشته باشیم که تا ابد ادامه پیدا کند. اما واقعیت این است که گاهی اوقات، حتی رابطههایی که در ابتدا فوقالعاده به نظر میرسند، در عمل با مشکل مواجه میشوند و از هم میپاشند. چرا این اتفاق میافتد؟


فراموش کردن جنبههای غیررومانتیک رابطه:
رابطه فقط عشق و عاشقی نیست، بلکه نیاز به همدلی، حمایت و همکاری نیز دارد.عدم پذیرش مسئولیت اشتباهات:
نپذیرفتن اشتباهات و مقصر دانستن طرف مقابل، مانع از حل مشکلات میشود.وجود الگوهای رفتاری مخرب:
تکرار رفتارهای آزاردهنده و آسیبزا، به تدریج رابطه را نابود میکند.انتظارات غیرواقعبینانه:
تصور اینکه طرف مقابل باید تمام نیازهای شما را برآورده کند، اشتباه است.عدم تلاش برای رشد فردی:
ایستایی و عدم پیشرفت هر فرد، میتواند باعث شود طرف مقابل احساس کند که از او عقب ماندهاید.بیتوجهی به نیازهای عاطفی طرف مقابل:
عدم ابراز محبت و حمایت، میتواند باعث احساس تنهایی و ناامیدی شود.درگیریهای حلنشده گذشته:
رها نکردن کینهها و ناراحتیهای گذشته، میتواند رابطه را مسموم کند.کمبود وقت و توجه به رابطه:
اختصاص ندادن وقت کافی به یکدیگر و رابطه، میتواند باعث سردی و فاصله شود.این عوامل میتوانند به صورت جداگانه یا ترکیبی، باعث بروز مشکل در یک رابطه شوند. شناخت این عوامل و تلاش برای رفع آنها، میتواند به حفظ و تقویت رابطه کمک کند.
چرا گاهی اوقات، رابطه عاشقانهای که به نظر عالی میآید، در عمل نمیتواند دوام بیاورد؟
تصویر کاملا مطلوب در برابر واقعیت
همه ما در ابتدای یک رابطه، دوست داریم جنبههای مثبت فرد مقابل را ببینیم و از کاستیها چشمپوشی کنیم.این تصویر کاملا مطلوب، به مرور زمان و با قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف، رنگ میبازد و واقعیت خودش را نشان میدهد.اگر این دو تصویر با هم تفاوت فاحشی داشته باشند، رابطه به مشکل میخورد.گاهی تصورات ما از یک رابطه، تحت تاثیر فیلمها و سریالها و یا حتی تجربیات دیگران شکل میگیرد.این تصورات غیرواقعی، انتظاراتی را در ما به وجود میآورند که برآورده نشدنشان میتواند منجر به سرخوردگی و نارضایتی شود.
باید به یاد داشته باشیم که هیچ رابطهای بینقص نیست و هر فردی ایرادها و کمبودهایی دارد.پذیرش این واقعیت، قدم اول برای ساختن یک رابطه پایدار است.به جای تمرکز بر روی تصویر کاملا مطلوب، سعی کنید فرد مقابل را همانطور که هست بپذیرید و به جای تغییر دادن او، روی بهبود رابطه با او تمرکز کنید.به خودتان یادآوری کنید که رابطه یک سفر است، نه یک مقصد.در این سفر، فراز و نشیبهایی وجود دارد که باید با صبر و حوصله از آنها عبور کنید.به جای رویاپردازی، روی واقعیت رابطه و چالشهای پیش رو تمرکز کنید و برای حل آنها راهکار پیدا کنید.
یاد بگیرید که چطور خواستههایتان را به طور واضح و با صداقت با طرف مقابل در میان بگذارید و در عین حال، به نیازهای او نیز احترام بگذارید.
17 نکتهای که میتوانند دلیل از هم پاشیدن یک رابطه باشند:
عدم شناخت کافی از یکدیگر
شاید در نگاه اول، شیفته ظاهر، رفتار یا موقعیت اجتماعی فردی شوید، اما شناخت واقعی او نیازمند زمان و صرف انرژی است.اگر بدون شناخت کافی وارد رابطه شوید، ممکن است بعداً متوجه شوید که ارزشها، اهداف و سبک زندگیتان با هم سازگار نیست.
پیش از تعهد جدی، زمان کافی را برای شناخت یکدیگر صرف کنید.در مورد ارزشها، اهداف، انتظارات و سبک زندگیتان با هم صحبت کنید.از یکدیگر سوال بپرسید و به پاسخها با دقت گوش دهید.به رفتار و گفتار فرد مقابل در موقعیتهای مختلف توجه کنید.آیا رفتارهای او با حرفهایش همخوانی دارد؟
آیا در شرایط سخت، صبور و منطقی است؟
اگر در مورد فرد مقابل احساس ناخوشایندی دارید، آن را نادیده نگیرید.گاهی اوقات، غریزه ما زودتر از عقلمان به ما هشدار میدهد.</p> </p> <h2>انتظارات غیرواقعی</h2> </p> <p>همانطور که قبلاً اشاره شد، انتظارات غیرواقعی از یک رابطه میتوانند به آن آسیب برسانند.اگر انتظار داشته باشید که طرف مقابل همیشه شاد و خوشحال باشد، هرگز اشتباه نکند و تمام نیازهای شما را برآورده کند، ناامید خواهید شد.</p> <p><img class=">در مورد انتظارات خود با طرف مقابل صحبت کنید.
به او بگویید که از او چه میخواهید و از او چه انتظاری دارید.اما در عین حال، به نیازها و خواستههای او نیز احترام بگذارید.انعطافپذیر باشید.اگر طرف مقابل نتوانست تمام انتظارات شما را برآورده کند، انعطاف نشان دهید و سعی کنید با شرایط کنار بیایید.از مقایسه رابطه خود با روابط دیگران خودداری کنید.هر رابطهای منحصر به فرد است و هیچ دو رابطهای شبیه هم نیستند.
عدم مهارتهای ارتباطی مناسب
ارتباط موثر، کلید یک رابطه موفق است.اگر نتوانید احساسات، نیازها و خواستههای خود را به طور واضح و با صداقت با طرف مقابل در میان بگذارید، و یا نتوانید به حرفهای او به درستی گوش دهید، احتمال بروز سوءتفاهمها و اختلافات افزایش مییابد.مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنید.یاد بگیرید که چگونه به طور واضح و با صداقت صحبت کنید و چگونه به حرفهای طرف مقابل به درستی گوش دهید.از قضاوت کردن و انتقاد کردن خودداری کنید و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید.در مورد احساسات خود صحبت کنید.
به طرف مقابل بگویید که چه احساسی دارید و چرا این احساس را دارید.از سرزنش کردن و متهم کردن او خودداری کنید و به جای آن، از جملات “من” استفاده کنید.به زبان بدن خود توجه کنید.حرکات و اشارات شما میتوانند پیامهای زیادی را منتقل کنند.سعی کنید زبان بدن مثبتی داشته باشید و با طرف مقابل تماس چشمی برقرار کنید.در هنگام بحث و جدل، آرامش خود را حفظ کنید.از فریاد زدن و توهین کردن خودداری کنید و سعی کنید با منطق و استدلال با طرف مقابل صحبت کنید.اگر در برقراری ارتباط با طرف مقابل مشکل دارید، از یک مشاور کمک بگیرید.
عدم تعهد کافی
یک رابطه موفق نیازمند تعهد هر دو طرف است. اگر یکی از طرفین به رابطه متعهد نباشد، رابطه به مرور زمان از هم میپاشد. تعهد خود را به رابطه نشان دهید. به طرف مقابل نشان دهید که برای او ارزش قائل هستید و میخواهید در کنار او باشید. برای رابطه خود وقت بگذارید. زمانی را برای با هم بودن اختصاص دهید و در کنار هم فعالیتهای لذتبخش انجام دهید. از رابطه خود در برابر تهدیدات بیرونی محافظت کنید. از دروغ گفتن، خیانت کردن و پنهانکاری خودداری کنید. در مواقع سخت، در کنار طرف مقابل باشید. به او نشان دهید که در هر شرایطی از او حمایت خواهید کرد. اگر به رابطه خود متعهد نیستید، با صداقت با طرف مقابل صحبت کنید.
مشکلات حل نشدهی گذشته
اگر مشکلات و زخمهای گذشته را درمان نکرده باشید، ممکن است این مشکلات در رابطه جدیدتان نیز تکرار شوند و به آن آسیب برسانند. به گذشته خود نگاهی بیندازید و مشکلات و زخمهای حل نشدهی خود را شناسایی کنید. به دنبال کمک حرفهای باشید تا این مشکلات را حل کنید. با طرف مقابل خود در مورد گذشتهتان صحبت کنید. اما مراقب باشید که او را با مشکلات گذشته خود آزار ندهید. یاد بگیرید که از اشتباهات گذشته خود درس بگیرید و آنها را تکرار نکنید. به جای تمرکز بر روی گذشته، روی حال و آینده تمرکز کنید. اگر مشکلات گذشته شما به رابطه جدیدتان آسیب میرسانند، از یک مشاور کمک بگیرید.
فقدان صمیمیت عاطفی و جسمی
صمیمیت عاطفی و جسمی، از ارکان اصلی یک رابطه عاشقانه هستند. اگر این صمیمیت وجود نداشته باشد، رابطه به یک دوستی ساده تبدیل میشود. برای ایجاد صمیمیت عاطفی، با طرف مقابل خود در مورد احساسات، ترسها و آرزوهای خود صحبت کنید. به حرفهای او با دقت گوش دهید و سعی کنید او را درک کنید. برای ایجاد صمیمیت جسمی، به طرف مقابل خود محبت کنید. او را در آغوش بگیرید، ببوسید و با او رابطه جنسی برقرار کنید. به نیازهای عاطفی و جسمی طرف مقابل توجه کنید و سعی کنید آنها را برآورده کنید. اگر در ایجاد صمیمیت با طرف مقابل مشکل دارید، از یک مشاور کمک بگیرید. به خلاقیت خود اجازه دهید تا راههای جدیدی برای ابراز عشق و علاقه پیدا کنید.
حسادت و کنترلگری
حسادت و کنترلگری، نشانههای عدم اعتماد و ناامنی هستند. این رفتارها میتوانند به رابطه آسیب جدی وارد کنند و باعث از بین رفتن آن شوند. اگر احساس حسادت میکنید، با طرف مقابل خود در مورد احساساتتان صحبت کنید. اما از سرزنش کردن و متهم کردن او خودداری کنید. به طرف مقابل خود اجازه دهید که فردی مستقل باشد و علایق و دوستان خود را داشته باشد. سعی نکنید او را کنترل کنید و او را از انجام کارهایی که دوست دارد منع کنید. اگر در کنترل حسادت خود مشکل دارید، از یک مشاور کمک بگیرید. به جای تمرکز بر روی کنترل طرف مقابل، روی بهبود خودتان تمرکز کنید.
عدم استقلال مالی یا عاطفی
وابستگی بیش از حد به طرف مقابل، چه از نظر مالی و چه از نظر عاطفی، میتواند باعث ایجاد مشکل در رابطه شود. هر فرد باید استقلال خود را حفظ کند و بتواند به تنهایی از خود مراقبت کند. از نظر مالی مستقل باشید. سعی کنید درآمد خود را داشته باشید و برای تامین نیازهای خود به طرف مقابل وابسته نباشید. از نظر عاطفی مستقل باشید. سعی کنید احساسات خود را کنترل کنید و برای شاد بودن به طرف مقابل وابسته نباشید. به طرف مقابل خود اجازه دهید که فضای شخصی خود را داشته باشد و به او احترام بگذارید. به جای تکیه کردن به طرف مقابل، روی تواناییهای خود تمرکز کنید. با استقلال مالی و عاطفی میتوانید رابطه سالمتری داشته باشید.
تفاوت در ارزشها و اهداف بلندمدت
اگر ارزشها و اهداف بلندمدت شما با طرف مقابل تفاوت فاحشی داشته باشد، ممکن است در طولانی مدت به مشکل بخورید.مثلا اگر شما میخواهید بچه داشته باشید و او نمیخواهد، این اختلاف نظر میتواند باعث ایجاد تنش در رابطه شود.در مورد ارزشها و اهداف بلندمدت خود با طرف مقابل صحبت کنید.به او بگویید که چه چیزی برای شما مهم است و در زندگی چه هدفی دارید.به حرفهای او با دقت گوش دهید و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید.اگر اختلاف نظرهایی وجود دارد، سعی کنید راه حلی پیدا کنید که برای هر دو طرف قابل قبول باشد.
اگر نمیتوانید به توافق برسید، ممکن است این رابطه برای شما مناسب نباشد.
با شناخت ارزشها و اهداف طرف مقابل، میتوانید تصمیم بهتری بگیرید.گاهی بهتر است قبل از عمیق شدن رابطه، در مورد این مسائل صحبت کنید.سازش در این زمینه بسیار مهم است.
فشار خانواده و دوستان
گاهی اوقات، فشار خانواده و دوستان میتواند به رابطه آسیب برساند. اگر خانواده یا دوستان شما با رابطه شما مخالف باشند، ممکن است احساس ناراحتی و ناامنی کنید. با خانواده و دوستان خود در مورد رابطه خود صحبت کنید و سعی کنید آنها را متقاعد کنید که این رابطه برای شما مناسب است. اگر نمیتوانید آنها را متقاعد کنید، از آنها بخواهید که به تصمیم شما احترام بگذارند. از رابطه خود در برابر دخالتهای دیگران محافظت کنید. با گفتگو و درک متقابل، میتوانید از فشار خانواده و دوستان بکاهید. گاهی اوقات، باید قاطعانه از رابطه خود دفاع کنید.
مشکلات جنسی
مشکلات جنسی میتوانند تاثیر منفی زیادی بر روی یک رابطه داشته باشند. این مشکلات میتوانند ناشی از عوامل فیزیکی، روانی یا عاطفی باشند. در مورد مشکلات جنسی خود با طرف مقابل صحبت کنید. از خجالت کشیدن و پنهان کردن احساسات خود خودداری کنید. با هم به دنبال راه حلی برای این مشکلات بگردید. با گفتگو و تلاش مشترک، میتوانید مشکلات جنسی را حل کنید. رابطه جنسی سالم، به صمیمیت و نزدیکی بیشتر کمک میکند. به نیازهای جنسی طرف مقابل احترام بگذارید.
خشونت خانگی (فیزیکی، کلامی، عاطفی)
خشونت خانگی، تحت هیچ شرایطی قابل قبول نیست. اگر در رابطهای هستید که در آن مورد خشونت قرار میگیرید، باید فوراً از آن رابطه خارج شوید. خشونت خانگی میتواند شامل خشونت فیزیکی، کلامی و عاطفی باشد. خشونت فیزیکی شامل ضرب و شتم، هل دادن و سایر اعمال خشونتآمیز است. خشونت کلامی شامل توهین، تحقیر و فریاد زدن است. خشونت عاطفی شامل کنترل کردن، تهدید کردن و منزوی کردن است. اگر مورد خشونت خانگی قرار میگیرید، با یک دوست، خانواده یا یک متخصص تماس بگیرید. از آنها کمک بخواهید و از خودتان محافظت کنید. خشونت خانگی، یک جرم است و نباید ساکت بمانید. از خودتان و حقوق خود دفاع کنید. کمک گرفتن، نشانهی ضعف نیست، بلکه نشانهی شجاعت است.
اعتیاد (مواد مخدر، الکل، )
اعتیاد میتواند تاثیر مخربی بر روی یک رابطه داشته باشد. فرد معتاد، تمرکز خود را بر روی مواد یا رفتار اعتیادآور خود میگذارد و از نیازهای عاطفی و جسمی طرف مقابل غافل میشود. اگر طرف مقابل شما معتاد است، او را تشویق کنید تا به دنبال کمک حرفهای باشد. به او نشان دهید که از او حمایت میکنید و میخواهید به او کمک کنید تا ترک کند. از یک متخصص برای کمک به ترک اعتیاد بهره بگیرید. اعتیاد، نه تنها به فرد معتاد، بلکه به اطرافیان او نیز آسیب میزند. مراقب خودتان باشید و از خود محافظت کنید.
خیانت
خیانت، یکی از بزرگترین آسیبهایی است که میتواند به یک رابطه وارد شود. خیانت، اعتماد را از بین میبرد و باعث ایجاد درد و رنج عمیقی میشود. اگر مورد خیانت قرار گرفتهاید، حق دارید احساس عصبانیت، ناراحتی و ناامیدی کنید. به خودتان اجازه دهید که این احساسات را تجربه کنید. تصمیم بگیرید که آیا میخواهید رابطه را ادامه دهید یا خیر. اگر میخواهید رابطه را ادامه دهید، باید بتوانید طرف مقابل خود را ببخشید و دوباره به او اعتماد کنید. این کار، نیازمند زمان و تلاش زیادی است. اگر نمیتوانید طرف مقابل خود را ببخشید، ممکن است بهتر باشد از آن رابطه خارج شوید. خیانت، زخم عمیقی بر جای میگذارد که التیام آن زمان میبرد. مراقب قلب خود باشید و از آن محافظت کنید.
عدم حمایت و درک متقابل
در یک رابطه سالم، هر دو طرف باید از یکدیگر حمایت کنند و یکدیگر را درک کنند. اگر این حمایت و درک متقابل وجود نداشته باشد، رابطه به مرور زمان از هم میپاشد. از طرف مقابل خود حمایت کنید. به او در رسیدن به اهدافش کمک کنید و در مواقع سخت، در کنار او باشید. سعی کنید طرف مقابل خود را درک کنید. به حرفهای او با دقت گوش دهید و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید. با حمایت و درک متقابل، میتوانید یک رابطه قوی و پایدار بسازید. به نیازهای عاطفی طرف مقابل توجه کنید. همیشه برای طرف مقابل وقت بگذارید و به او نشان دهید که برای شما مهم است.
تغییرات اساسی در زندگی یکی از طرفین
گاهی اوقات، تغییرات اساسی در زندگی یکی از طرفین میتواند باعث ایجاد مشکل در رابطه شود. این تغییرات میتواند شامل تغییر شغل، نقل مکان، بیماری یا مرگ یکی از عزیزان باشد. در این شرایط، باید با طرف مقابل خود همدلی کنید و او را درک کنید. به او کمک کنید تا با این تغییرات کنار بیاید و از او حمایت کنید. اگر احساس میکنید که نمیتوانید با این تغییرات کنار بیایید، با یک متخصص صحبت کنید. با انعطافپذیری و درک متقابل، میتوانید از این چالشها عبور کنید. تغییرات بزرگ میتواند رابطه را به چالش بکشد، اما میتواند فرصتی برای رشد نیز باشد. با هم برای سازگاری با شرایط جدید تلاش کنید.
عدم وجود سرگرمی و فعالیتهای مشترک
اگر هیچ سرگرمی و فعالیت مشترکی با طرف مقابل خود نداشته باشید، رابطه به مرور زمان خستهکننده و تکراری میشود. سعی کنید فعالیتهایی را پیدا کنید که هر دو از آن لذت میبرید. این فعالیتها میتواند شامل رفتن به سینما، پیادهروی، آشپزی، بازی کردن یا سفر رفتن باشد. با سرگرمی و فعالیتهای مشترک، میتوانید رابطه خود را شاداب و پرانرژی نگه دارید. سعی کنید هر هفته زمانی را برای انجام فعالیتهای مشترک اختصاص دهید. با امتحان کردن چیزهای جدید، میتوانید هیجان را به رابطه خود بازگردانید. لحظات شاد، خاطرات زیبایی میسازند که رابطه را تقویت میکنند.
فراموش کردن ابراز محبت و قدردانی
ابراز محبت و قدردانی، از مهمترین عوامل حفظ یک رابطه عاشقانه است. اگر از ابراز محبت و قدردانی خودداری کنید، طرف مقابل ممکن است احساس کند که مورد بیتوجهی قرار گرفته است و ارزش خود را از دست داده است. به طرف مقابل خود بگویید که دوستش دارید و از او قدردانی میکنید. به او بگویید که چقدر برایتان مهم است و چقدر از حضورش در زندگی خود خوشحال هستید. میتوانید با کلمات، رفتارها و یا هدایای کوچک، محبت خود را ابراز کنید. با ابراز محبت و قدردانی، میتوانید رابطه خود را گرم و صمیمی نگه دارید. حتی یک “متشکرم” ساده میتواند تاثیر زیادی داشته باشد. به طرف مقابل نشان دهید که او را میبینید و قدردان او هستید.







من یه رابطه داشتم که همه چی عالی بود ولی بخاطر اینکه حواسم به احساسات طرف مقابل نبود تموم شد، دوست دارم بیشتر درموردش بنویسی.
یه مدت فکر میکردم رابطه عالی دارم تا اینکه فهمیدم طرفم اصلا خوشحال نیست چون همیشه درگیر مشکلات قدیمیم بودم، کاش این موضوع رو زودتر میفهمیدم.
همه میگن رابطه ما عالیه ولی نمیدونن چقدر از هم دور شدیم چون فقط به فکر خودمون بودیم و رشد نکردیم، ممنون میشم بیشتر توضیح بدی.
عاشق شدن آسونه ولی موندن سخته، ما بخاطر اینکه اشتباهاتمون رو قبول نمیکردیم از هم جدا شدیم، دوس دارم نظرتو بدونم.
گاهی آدم آنقدر غرق در عشقه که فراموش میکنه رابطه نیاز به مراقبت داره، ما هم همینطور بودیم تا دیگه دیر شد.
گاهی رابطه ای که از بیرون بی نقص به نظر می رسد، از درون پر از سکوت های حل نشده است. من یک بار در رابطه ای بودم که همه چیزش از نظر دیگران ایده آل بود، ولی هیچ وقت نتوانستم حرف های واقعی ام را بزنم. وقتی فقط ظاهر رابطه حفظ شود، عمقش کم کم از بین می رود و تبدیل به یک نمایش می شود.
در بعضی روابط، اشتباه رایج این است که طرفین فکر می کنند چون دعوا نمی کنند، پس همه چیز خوب است. ولی من وقتی هیچ اختلافی را مطرح نکردم، فقط ترس از خراب شدن رابطه باعث شد که خودم را سانسور کنم. حالا می دانم که گفت و گوهای سخت، اگر با احترام باشد، می تواند رابطه را نجات دهد نه نابود کند.
گاهی هم رابطه ای که عالی شروع شده، به خاطر نداشتن مسیر مشترک، کم کم سرد می شود. من با کسی بودم که در شروع همه چیزمان هماهنگ بود ولی بعد از مدتی دیدم که هیچ هدف مشترکی نداریم. وقتی هرکس راه خودش را می رود، حتی اگر عشق باشد، رابطه به ایستگاه آخر نزدیک می شود. هماهنگی فقط در لحظه کافی نیست، باید در مسیر هم باشد.
باهالا! من همیشه فکر می کردم عشق یعنی یه عالمه احساس خوب و هیجان بی پایان که هیچ وقت تموم نمی شه. ولی یک بار درگیر یه رابطه شدم که ده ماه طول کشید و خیلی هم قشنگ بود، تا اینکه یهو فهمیدم ما اصلا هم دیگه رو درک نمی کنیم. چیزای کوچیک که اول بهشون نخندیده بودیم، کم کم تبدیل شدن به دلخوری های بزرگ!
اونی که گفته آدم ها توی رابطه باید رشد کنن باورش الان برام خیلی واضحه. ما اول رابطه دو تا آدم بودیم و آخرش همون دوتا آدم موندیم، فقط کمی خسته تر. انگار فکر می کردیم عشق همه چیز رو خودش حل می کنه، در حالی که باید براش تلاش می کردیم.
یه چیزی که یاد گرفتم اینه که کمال گرایی توی رابطه خیلی می تونه خطرناک باشه. همون موقعی که داشتم فیلم های عاشقانه رو با واقعیت زندگی مقایسه می کردم، حس می کردم یه جای کار ایراد داره. آخه اون فیلما یه ساعته همه چیز رو حل می کنن، ولی توی زندگی واقعی مشکلات پشت هم می ریزن!
کاش زودتر می فهمیدم که هیچ رابطه ای بدون مشکل نیست. حالا دوست دارم بدونم شما توی چنین موقعیت هایی چه راه حلی پیدا کردید؟ یا شاید براتون هم پیش اومده که فکر کنید همه چیز عالیه، ولی یهو یه چیزی همه رو به هم ریخته؟